نیاز به ذکر نیست که بخواهیم بگوییم ، با پیشرفت و گسترش حوزه های مختلف دانش بشری ،نیاز به تخصص ،طبقه بندی ، و آگاهی بییشر برای اعلام نظریه ها و نظرات اهل علم ، ملموس تر است .
متاسفانه در بسیاری موارد دانش سطحی و متون ژورنالیسی با استفاده از مباحثی که طیف وسیعی از سلایق گوناگون و دیدگاه های مختلف اقشار مردم را در بر میگیرد ، جای خود را به علم و مباحث علمی میدهد .
این را نوشتم که بگویم ،برخی دوستان وبلاگ نویس "خود مرد هنرمندند " که بالای منبرشان می روند و با استفاده از مباحث پر چالش و صد البته پربحث و استفاده از سلایق گوناگون مردم و نگاه متفاوشان به دلیل جنسیت و منافع شخصی ، وبلاگشان را پر نظر میکنند .
جالب تر اینکه وقتی به نظرات این وبلاگ ها نگاهی هم می اندازید ،دو سوم نظرات متعلق به خود این عزیزان است .
دراین مدت چند ساله وبلاگ خوانی چیزی که برای من آموزنده بوده ، مشاهده استفاده از زبان استعاره ،داستان و حکایات نغز ادبی و تاریخی و تعمیم آن با شرایط امروز دنیا ،در وبلاگ اکثر اهل نظر و اهل قلم بوده . نه متونی ژورنالیستی که حتی بعد از گذشت 1 ماه بحث به نتیجه گیری قابل تاملی از آن نرسید و صرفا بازی با لغات ، پر بازدید و پرنظر بودن از وبلاگ خاطرتان را حضیض کند .
پ ن1: چاک کلوز هنرمند می گوید : هنگامی که از پیش فرض هایتان خلاص شدید، بی درنگ همه چیز دگرگون می شود . ناگهان به اثری علاقمند میشوید که پیش از این دوستش نداشتید .
منتقد کمک میکند تا مخاطب به این احساس دست یابد .
پ ن2:نوشتن انفجار قلب است در سکوت .
پ ن3:آنچه مزاحم زندگی ماست ،در نهایت به آن قدرت می بخشد .